9دی فرارسید..
بسم الله الرحمن الرحیم
صدای “هل من ناصر ینصرنی"به گوش می رسید انگارمحرم می خواست باردیگرامتحانش را تکرار کند ،آزمونی که قرار بود در آن آدمها محک زده شوند در ولایتپذیری ،در بصیرت ،در غیرت ،در شهامت ؛در شهادت،درعشق….
همه در این امتحان حضور داشتند و این امتحان غایب نداشت، خیلی ها سالها بود مدعی رتبه اولی بودند خیلی ها مدعی قبولی ،خیلی هامدعی عاشقی ،خیلی ها ….روز آزمون فرا رسید ،چشمها به نظاره نشسته بودند و قلمها آماده نوشتن… اما معلوم نبود چه کسانی قرار است دراین امتحان قبول شوند،چه کسانی تجدید ،چه کسانی مردود…
آزمون برگزار شد…دلهای عاشق دیگر تحمل سکوت در برابر این همه بی بصیرتی ها را نداشت ،تحمل این همه یاوه گویی ها ،هتک حرمتها،کج فهمی ها …،دیگرنمیتوانستند بیش ازاین صبر کنند و سکوت ، کفن پوشیدند و آماده شهادت شدند و با مشتهایی گره کرده بار دیگرآمدند تا با امام (ره) و شهدا و مولایشان امام خامنه ای (روحی فداه) تجدید پیمان کنند،آمده بودند تا همه بدانند کربلا هنوز زنده است و خونی که در رگهای این مردم جاریست از چشمه همیشه جوشان عاشورا سرچشمه می گیرد و این انقلاب درختی است که ریشه درکربلا دارد ،و یزیدهای دوران هرگز نخواهند توانست این درخت تنومند را بخشکانند
9 دی فرارسیده بود،آنجا فقط مشتهای گره خورده نبود که شعار بصیرت می داد ،آن روز قلبها به هم گره خورده بود،قلبهایی که آمده بودند تادشمنان قسم خورده ببینند، تا بی بصیرتان از خدا بی خبر بفهمند ،تا فتنه گران بازی خورده بدانند تا خواص بی خاصیت یادشان بیاید که یک دنیا عشق پشت سر رهبرونظام و کشورشان است که حاضرند تمام جان و هستی اشان را فدای مولایشان کنند..قلبهایی که فقط به عشق رهبرو مولایشان میتپد،و هنوز این آیه را فراموش نکرده اند که:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِمنکم
از خداوندمنان میخواهیم که به همه ما بصیرت ،حکمت و ولایت پذیری عطا بفرماید وعاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند ان شاءالله
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
یازهراسلام الله علیها